آرانما

هنر در:فرهنگ،اقتصاد،جامعه

هنر در:فرهنگ،اقتصاد،جامعه

آرشیو هنر های سمعی ،بصری، تجسمی ، تفریحی و اقتصادی

پیوندها

بازار بزرگ ایران ایران مال

به گزارش ایران اکونومی؛ تجربه روزانه نشانگر آن است که کنش‌های متفاوت، نیازمند محیط‌های متفاوتی هستند تا به‌گونه‌ای اقناع‌کننده در آن واقع شوند...»نوربرگ- شولتز «... امروزه شاهد تظاهر فضاهای عمومی در فضاهای اقتصادمحوری هستیم که چه‌بسا توسط دولت‌ها و مدیریت شهری، بنا شده و یا تحت‌نظارت و کنترل می‌باشند و مفاهیم اقتصاد شهری و اقتصاد مکان را با رویکرد‌های جدید در مداخله در شکل شهر توسعه می‌دهند. این رویدادها در عصری اتفاق می‌افتد که هویت افراد نه در شجره‌نامه‌های خانوادگی و ارزش‌های میراثی مربوط به عرف‌ها و سنت‌های خانواده، بلکه در نوعی فردگرایی روزافزون (همراه با گسترش شبکه‌های اجتماعی مجازی) و از همه مهم‌تر در جایگاه [تولیدکنندگی و] مصرف‌کنندگی او در سطح جهانی و نه حتی در مقیاس ملی یا محلی ارزیابی می‌شود. 

به‌این‌ترتیب انتظارات او از فضا و نحوه استفاده‌اش از محیط‌های شهری بی‌تردید دستخوش تحولات شگرف و متفاوتی با نسل‌های پیشین خود خواهد بود...»؛ آنچه خواندید بخشی از مطلب طولانی نوا توکلی‌مهر، شهرساز بود که در شماره ۲۹۴۶ «شرق» منتشر شد، در ادامه نگارنده سعی دارد تجلی حق بر هویت شهروندانه را کمی بیشتر در بستر مراکز خرید در مقیاس شهری و محله مورد ملهم از مفاهیم ارتباطات مجازی و نیز اقتصاد با کرانی میان‌گستره‌ای مورد توجه قرار دهد.سیمون داوسون، عکاس بلومبرگ، در سفر اخیرش به اصفهان، به «شاپینگ‌مال» اصفهان رفت و گزارش کرد «با وجود تحریم‌های زیاد در ایران، این کشور در حال تجربه انفجاری از ساخت مراکز خرید جدید است...». 


شاپینگ‌مال لاله‌پارک در تبریز به یک مرکز شهری بی‌رقیب تبدیل شده، «ایران‌مال» در تهران بعد از بهره‌برداری، یکی از بزرگ‌ترین‌ها در جهان خواهد بود و این چرخه همین الان که شما در حال مطالعه این یادداشت هستید تنها در تهران با بالغ بر صد مال درحالِ‌ساخته‌شدن، ادامه دارد؛ در رویکردی جالب توجه حتی توصیه می‌شود از چنین فضاهایی به‌منظور ساماندهی بافت‌های فرسوده شهری استفاده شود (شعاع مؤثر شاپینگ‌مال‌ها در شهرهای بزرگ سه تا پنج کیلومتر تعریف می‌شود؛ صرف نظر از مباحث اقتصادی، استقرار انواع کارکردهای خدماتی مانند باجه‌های بانکی، صرافی، کمپ بازی و تفریح، پارکینگ رایگان، داروخانه و غیره، این مراکز را به غایت درجه کارا می‌سازد).یک ضرب‌المثل آفریقایی می‌گوید: «یک دهکده نیاز است تا کودکی تربیت شود...»؛ محیط ما را می‌سازد و ما محیط را؛ و این منشور دوار به حرکت خود ادامه می‌دهد. امروزه استیلای فرهنگ ارتباطات مجازی آنچنان بی‌محابا هجوم می‌آورد که هر فرصتی برای بازتولید ارتباطات انسانی در محیط‌های حقیقی، مغتنم است. 


علی سلطانی (پژوهشگر معماری) در یادداشتی با عنوان «مکان سوم، بهشتی برای شهروندی...» ضمن تأکید بر این اصل که در طراحی فضاهای شهری، معماران و طراحان شهری باید به‌دنبال خلق مکانی باشند تا شهروند بتواند مفهوم شهروندی خود را در معنای انسانی خود متجلی کند، نقل‌قول گیرایی از «گیرادت» (۱۹۹۹) درباره بازگشت به مفهوم محله سنتی حول یک مرکز محله دارد؛ این تعبیر بسیار به مفاهیم ایرانی اسلامی در شکل‌گیری شهر‌ها در کنار فضای بازارها و بازارچه‌های سرپوشیده و مراکز محله‌ای که از حیث کاربری و کاربران وسیع و متنوع بودند، نزدیک است. گیرادت هرچند بر جایگزینی مراکزی جدیدی به‌جای شاپینگ سنتر در حومه‌ها یا متروسنترها تأکید دارد، اما به نظر می‌رسد بهترین راه‌حلی که بتواند در کنار فعالیت اقتصادی و سودآوری تجاری به تقویت روابط همسایگی بپردازد، تلفیق این هر دو مفهوم باشد؛ مراکز خریدی با ویژگی هویتی/انسانی محله‌ای.

 واقعیت این است که اگر به تعریف کلاسیک اقتصاد مبنی بر تقسیم منابع محدود بین تقاضا‌های متنوع اتکا کنیم و برای مقوله انتخاب در روند تولید تقاضا اصالت قائل باشیم، اقتصاد شهری مفهومی است که از تلاقی این انتخاب و جغرافیای حدوث آن شکل می‌گیرد؛ در این بین بدیهی است که مصرف‌کننده نوعی جویای مطلوبیت است و بنگاه اقتصادی در پی به‌حداکثررساندن سود و البته مدیریت شهری مسئول ساماندهی به روند این ارتباط به سیاقی عادلانه و در خدمت تعالی جامعه.اینکه شکل کالبدی (بخوانید فضای شهری و معماری یا در یک کلام فضای مصنوع) این تعامل به چه ترتیب باشد و در کجا استقرار یابد، شهرسازان/طراحان شهری و معماران را نیز با موضوع پیوند می‌زند که البته نهایتا آنچه اهمیت دارد (یا باید داشته باشد) از یک سو حداکثرکردن مطلوبیت برای مصرف‌کننده است و از دیگر سو راهبرد ارزشی جامعه‌ای که فضا/مکان در آن شکل می‌گیرد. 


شربت خانه


نباید فراموش کرد ناکارآمدی اولویت‌ها ممکن است سرمایه را فراری دهد و اصولا دیگر فضا و ساختاری شکل نگیرد که تعامل مشارالیه محلی از اِعراب داشته باشد؛ متخصصان امر البته همواره در جست‌وجوی تحلیل عناصر تأثیرگذار در قالب «مدل‌های اقتصاد شهری» بوده و هستند که تعبیر ملموس آن باید در نحوه صحیح در زمینه مکان‌یابی و توسعه ساختاری شهری متجلی می‌شود و آنچه در قواره شهر پیرامونمان احساس می‌کنیم در اصل برآیند (به درست یا غلط) مجموعه نیروهای بازار و نحوه مدیریت آن (الگوهای شهری و کاربری اراضی) در آیینه شهر است.  نظریه‌پردازان مقوله فضا/مکان در تفسیر فضایی شهروندگرا میان فضای کار و سکونت که بتواند تعاملات و دیالوگ‌های اجتماعی را تقویت کند، از تعبیر «مکان سوم» بهره برده‌اند (الدنبرگ، ۱۹۸۹)؛ «اجتماعی‌گرابودن، تنوع‌بخشی و ارائه فرصت‌های برابر از ویژگی‌های مکان سوم هستند؛ برای ارزیابی کارایی و کیفیت مکان سوم، باید معیارهایی مانند تأمین امنیت، ایجاد حس تعلق‌خاطر، کنش متقابل، عدالت در توزیع فضا و خدمات را مدنظر قرار داد...». 

البته آنچنان که هومن فروغمند (پژوهشگر معماری) بر آن تأکید دارد، اصولا همه موجودات زنده برای فعالیت‌های خاص، مرکزی معین دارند و اساسا فرم در معنای سنتی آن مرکز داشته است، در مقیاسی دیگر مراکز شهری و مرکزیت شهر که کلیت و احساس شهر و به قول براند فری (هیلدر براند فری، نویسنده کتاب «طراحی شهر: به سوی یک شکل پایدارتر شهر» که به فارسی هم ترجمه شده است) بر پایداری شهر هم تأثیرگذار هستند. شولتز (کریستین- نوربرگ شولتز، یکی از برجسته‌ترین چهره‌های پدیدارشناسی در معماری است که تأثیری ژرف بر بسط و گسترش این گفتمان داشته است) نیز به اهمیت مرکزیت فضا اشاره داشته و مرکزیت را به‌عنوان یکی از اساسی‌ترین اصول معماری تلقی می‌کند. 


باغ دیدار

این روزها دیگر این موضوع مسجل شده است که فضاهای شهری باید با کاربری‌های چندمنظوره و ترکیبی، پاسخ‌گوی سلایق، نیازها و تعاملات مختلف بازیگران مختلف اقتصاد و زندگی در مقیاس شهری باشند؛ بنا بر تعبیر «مرکز خدمات مجتمع‌های تجاری، اداری، تفریحی ایران»، مجتمع‌های تجاری چندعملکردی (یا اصطلاحا شاپینگ‌مال‌ها) به فضایی اطلاق می‌شود که در آن فضا، «مجموعه‌ای از فروشگاه‌های کوچک و بزرگ خرده‌فروشی (که هویت کسب‌وکارشان در لوای نام تجاری‌شان است) تحت یک مدیریت مشترک، اداره می‌شوند...»؛ جالب اینجاست که این تعبیر بسیار به آنچه از دیرباز در شهرهای ایران با عنوان «بازار» نامیده شده، نزدیک است و چه‌بسا تفاوت نه در ماهیت عرضه اقلام مصرفی، بلکه در ماهیت «گذراندن اوقات فراغت» و نحوه فضاسازی به‌اصطلاح مطلوب یا پرزرق‌وبرق در «مال»‌ها باشد؛ این نوع فضا پاسخ‌گوی ماهیت جدیدی از رفتار شهری است که شاید بتوان از آن به «ویترین‌گردی» (نگارنده قصد قضاوت رفتار مصرفی را ندارد) تعبیر کرد و صرف‌نظر از اینکه این رفتار تهدید است یا فرصت، واقعیتی است غیرقابل‌انکار؛ از سوی دیگر با نگاهی حتی گذرا به روابط و متد‌های نو اقتصادی، هم‌خوانی مقوله تولید فضا با روش‌های فوق‌الذکر اجتناب‌ناپذیر می‌نماید؛ اصولا سیاق تولید و توزیع در هر دوره‌ای با تبلور «تجربه‌های فضایی» ارتباطی تنگاتنگ داشته، روش‌های نو در تجارت لاجرم به فضا/ مکان‌های جدید منجر می‌شوند.

آنچنان که الهام علوی‌زاده نیز بر آن تأکید دارد، یک مرکز شهری، هسته فعالیت شهری بوده، باید کنش‌های شهری، اعم از گردهمایی‌ها و مراسم مختلف اجتماعی در این محدوده برگزار شوند؛ در این بین آنچه می‌تواند موجب نگرانی باشد، نه ارتقا و ترکیب مراکز شهری با مراکز خرید شهری، بلکه «کمبود حس مکان»، «کمبود حس یکپارچگی» و نیاز برای ایجاد یک «کانون مرکزی مشترک» برای رسیدن به «انسجام عملکردی و فضایی و رهایی از آشفتگی و نابسامانی موجود» در این محدوده‌هاست... 

 آنچه ایرانیان در طول تاریخ به آن شهره بوده‌اند، قابلیت منحصربه‌فردشان در بومی و بهینه‌سازی آنچه بوده که به ظاهر به غیر تعلق داشته است؛ در راستای موضوع مورد بحث این مقال نیز به نظر می‌سد بازتولید یک «مال» که مالِ خودمان باشد چندان دشوار نباشد.

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی