نظریههای رفتار مصرف کننده در اقتصاد سرمایهداری
نظریههای رفتار مصرف کننده در اقتصاد سرمایهداری، چند مولفه اساسی دارد:
الف) اصل فلسفی دئیسم: پیش از رنسانس، اعتقاد بود، خداوند، آفریدگار و پروردگار عالم است و قرار داشتن طبیعت تحت تدبیر مشیت اوست. پس از رنسانس به دلیل نارسایی آموزههای کلیسا، تفکر قبل کنار گذاشته شد و تفکر دئیسم جای آن را گرفت. در این تفکر به عقل انسان تکیه میشود. باوری وجود دارد مبنی بر اینکه انسان به آموزهای آسمانی نیاز ندارد. همچنین به ارتباط خداوند با عالم طبیعت اعتقادی نیست.
ب) طبیعت گرایی، از نتایج تفکر دئیسم است که به حاکمیت قوانین طبیعی بر امور عالم تکیه دارد. از آنجا که انسان، بخشی از عالم هستی است، پس قوانین طبیعی بر او حاکم است. در این تفکر، قوانین طبیعی به دو بخش «کلیت» و «تغییر ناپذیری» تقسیم میشود.
ج) اصالت انسان (اُمانیسم): عقیده، حالت یا روشی از زندگی است که بر منافع و ارزشهای بیشتری تمرکز دارد. در مکتب دئیسم، اصالت به خدا داده میشود و منشأ تعیین ارزشها، قانونگذاری و حاکمیت خداست. اما در اُمانیسم، تنها انسان، ارزش و اصالت دارد و ملاک خوبیها، بدیها، قوانین، مقررات، افکار و تمایلات است.
د) اصالت فرد (فردگرایی): با پیدایش تفکر اُمانیسم، دو نظریه اصالت فرد و اصالت جمع ایجاد شد. اولی، اصالت را به وجدان فردی و دومی، اصالت را به وجدان جمعی میدهد. فردگرایی، نظریه یا ایدئولوژی اجتماعی است که ارزش اخلاقی بالاتری را به فرد در برابر جامعه میدهد. فردگرایی به ذرهای، ملکی و اخلاقی تقسیم میشود. فردگرایی یعنی افراد مانند اتماند و به دنبال ثروت، قدرت و هزینه دیگریاند. جامعه، مجموعهای از این اتمهاست. فردگرایی ملکی، یعنی هر چه هست، دارای خودِ اوست و به خداوند، جامعه یا دولت تعلق ندارد و میتواند هرطور مایل است با آن رفتار کند. فردگرایی اخلاقی یعنی معیار نیکی، بدی، نفس و تمایلات نفسانی خودِ فرد است.
هـ) اصل اخلاقی فایده گرایی: باید خوشی و لذت، نهایتِ عمل فرد باشد. قرار است هر خوشی و لذت فردی، برای یک نفر و نه بیشتر حساب شود. همچنین حداکثر مطلوبیت کل، هدف علمِ اجتماعی است.
در بخش بعدی، به اهداف و انگیزههای مصرف کننده در اقتصاد سرمایهداری میپردازیم.
ادامه دارد...